پریناز پریناز ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

نی نی قشنگممممممممممم

تولد پرنسس ما

سلام نی نی قشنگم خوب خوب بالاخره این مامان تنبل وقت کرد و اومد ببخشید خیلی سرم شلوغ بود ولی الان اومدم تا با خیال راحت از تولدت و این چند وقتی که نبودم تعریف کنم امسال تصمیم گرفتم تم تولدتو پرنسس بزنم پس دست به کار شدم دیگه انقدر قیچی دستم گرفته بودم که شبا هم خواب میدیم دارم کارای تولد و انجام میدم 22 خرداد زندایی رفت مکه و 2 تیر برگشت با کلی سوغاتی برای شما که عکساشو حتما میذارم چون امسال تولدت توی ماه رمضون بود ما زودتر گرفتیم یعنی 5 تیر روز قبلش همه کارامو کردم البته بابایی زحمت کشید و برام کمکی گرفت که کسی به زحمت نیوفته و شما از ساعت 1 بعدازظهر تا 1 شب با بابایی خونه عزیز بودین خیلی خوش گذشت برعکس پارسال امسال هیچ حرف...
16 تير 1393

23 ماهگیت مبارک

سلام نی نی قشنگم الهی فدات بشم من دختر نازم 23 ماهگیت مبارک وای اصلا باورم نمیشه ماه دیگه 2 ساله میشی دیگه قشنگ میفهمی چی میگم و خیلی نسبت به قبل بهتر شدی قشنگم این چند وقته دوتا جشن رفتیم یکی نامزدی پسر دختر عمه ی من و اون یکی عقد پسر داییم بود دختر گلم تولد 2 سالگیت امسال توی ماه رمضونه و من تصمیم گرفتم قبلش بگیرم  یعنی 5 تیر به امید خدا ببخشید یه کم درگیرم دو تا عروسی داریم 2 تا تولد از همه مهمتر اینه که زندایی 23 خرداد میره مکه
11 خرداد 1393

احوالات ما

سلام نی نی قشنگم بالاخره وقت شد و اومدم وبلاگتو آپ کنم خوب خوب از این چند وقته بگم که همش تولد و این ور اون ور بودیم 12 اردیبهشت تولد ملیکا بود که مشا گرفته بودن ما هم رفتیم البته تولد عمو امیر هم بود 17 اردیبهشت تولد سالار بود که چون وسط هفته بود عمه پنجشنبه گرفته بود اونم باز مشا یه سه هفته ایی ما پنجشنبه و جمعه رفتیم مشا خیلی خوش گذشت !!!!! یه روز با بابایی رفتیم شهربازی امیر وقتی میخواستیم بریم شما خیلی اذیت کردی و بابایی خیلی عصبانی شد و همش سرم غر زد که آره این چرا اینجوری میکنه منم با عصبانیتی در حد انفجار گفتم پریناز همش 2 سالشه سالار چرا همش خواهرتو اذیت میکنه که 11 سالشه خلاصه دیروز هم رفتیم باغ پرندگان وا...
27 ارديبهشت 1393

22 ماهگی

سلام نی نی قشنگم خوب 22 ماهگیت مبارک وای اصلا باورم نمیشه که شما دو ماه دیگه 2 سالت میشه الهی بمیرم  سرما خوردی به دکتر واسه خوابت گفتم گفت حتما باید کم خونی داشته باشه گفتم آره گفت چیکار یکنی گفتم دکترش گفته زیاد نیست تا آزمایش رو دید داغ کرد و گفت دکترش غلط کرد این بچه باید قطره آهن بخوره دوباره میام  
11 ارديبهشت 1393

یه پست عجیب

سلام امروز میخوام یه پستی بزارم که شاید یه کم عجیب باشه تا حالا شده از بچه داری خسته بشین و دلتون بخواد که فقط واسه ١ ساعت واسه خودتون باشین ؟ تو رو خدا رو راست جوابمو بدین !!!! آره من کم اوردم تنهایی برام سخته تو رو خدا کمکم کنین پریناز شبا خیلی دیر میخوابه میدونم خودم مقصر هستم آخه وقتی میبینم نمیخوابه میگم ولش کن بزار هر چه قدر دوست داره بیدار باشه الان سه شبه که ساعت ١٠ میبرمش که بخوابه تا ساعت ١٢ طول میکشه تا بخوابه چراغا خاموش هست هیچ صدایی نمیاد حتی همسری هم میاد میخوابه آخه خونمون ١ خوابه هست ولی بازم بیداره یه وقتا تا ٣ هم بیداره حالا فکر کنین من چه حالی میشم اینم بگم که خیلی استرس دارم و یه کم هم عصبی نمیدونم چیکار کنم ...
4 ارديبهشت 1393