پریناز پریناز ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

نی نی قشنگممممممممممم

من اومدم دیگه

سلام نی نی قشنگم دختر خوشگلم مامان و ببخش که انقدر دیر وبت و آپ کردم خوب از روز سال تحویل بگم که بابایی قرار بود سرکار باشه و من براش یه سوپرایز بزرگ داشتم که بهش مرخصی دادن و سوپرایز من و خراب کردن حالا سوپرایز چی بود هیچی من میخواستم با شما سال تحویل بریم فرودگاه امسال اولین سالی بود که ما اصلا بدو بدو دم سال تحویل رو نداشتیم همه کارا رو انجام دادم و فقط نشستم و دعا کردم البته همراه با گریه اصلا دست خودم نبود شما هم میومدی و من و ماچ میکردی نزدیک سال تحویل من شما رو بغل کردم و کلی دعا واست کردم از ته قلبم واقعا مادر بودن حس عجیبی هست بابایی از در رفت بیرون و با دو تا پاکت اومد دو تا کارت پستال یکی برای شما و یکی برای من والبته عیدییییی...
28 فروردين 1393

دعاااااااااااااااااااااااا

سلام دوستای خوبم تو رو خدا واسه پدر بزرگم دعا کنین از روز ١٣ بدر توی ccu بستری هست خالم هنوز آمریکاس تازه یکشنبه میاد نمیدونه اگه بفهمه دیگه هیچی مامان بزرگم خودش مریضه داییم هم مریضه برامون دعا کنین
16 فروردين 1393

اولین پست 1393

سلام نی نی قشنگم گل نازم شرمنده نشد آخرین پست سال ٩٢ رو برات بزارم ولی خوب .... عروسکم این دومین بهار زندگیته که امیدوارم ١٢٠ تا بهار رو ببینی زودی میام
1 فروردين 1393

حالم بده آخ قلبممممممممممممممممممممممممم

بله همه میشناسین بنیامین عزیز و دختر نازش!!!!! داشتم توی نت دنبال یه آهنگ میگشتم که یه دفعه این عکس و دیدم حالم خیلی بد شد بچه ی به این کوچیکی بی مادر شده آخه چرا انقدر باید توی مملکت ما بی نظمی باشه سرعت زیاد که چی بشه که یه بچه بی مادر بشه به چه قیمتی خدایا خودت بهش طاقت بده   ...
22 اسفند 1392

یه دخمل مریض و بیحال

سلام نی نی قشنگم امروز ٤ روزه که شما بدجوری مریض شدی از این ویروس جدیدا که همراه تب و  کسلی و بیحالی اسهال و استفراغ هم داره وای خدای من مردم و زنده شدم هر بار که حالت بد میشد انگاری قلبم داشت از جا در میومد شاید یه روزی به این نوشته ها بخندی ولی تا مادر نشی نمیتونی حس منو درک کنی بعد از هر باری که باهات اشک ریختم سر حال بدی که داشتی میمومدی و منو ماچ میکردی میگفتی نه مامان منم سریع از اون حالت خارج میشدم  البته دیروز حالت تهوعت شروع شد که دیگه به حرف پدر گرامیت گوش ندادم و به همراه عزیز بردیمت بیمارستان کودکان تهران وای کلی بچه اونجا بودن بیشتریا عین شما بودن چند تا بستری شدن وای دل توی دلم نبود خلاصه با آمپول و دارو اومد...
17 اسفند 1392

دختر گلم باز سرما خورد

سلام نی نی قشنگم عروسکم بازم سرما خوردی اعصابم بهم میریزه وقتی مریض میشی ! ناز مامان الان ده روزی میشه که دیگه شیر نمیخوری اصلا باورم نمیشد خیلی راحت با این موضوع کنار اومدی مرسی که من و اذیت نکردی زودی میام
11 اسفند 1392

من .................

سلام نی نی قشنگم عزیز دلم خیلی وقته میخوام وبلاگتو آپ کنم نمیدونم از کجا شروع کنم ؟؟؟؟؟!!!!!! خوب بالاخره نامزدی عمو امیرت شد و من و بابایی در کمال بی انصافی شما رو نبردیم سر شام من زنگ زدم به خالم (آخه گذاشته بودمت پیش خاله نازی) دیدم داری گریه میکنی دیگه حالم بد شد اونجا بود حس مادری بدجوری بهم فشار اورد و زدم زیر گریه تا بیام دنبالت کلی اتفاق بامزه افتاد که وقتی بهش فکر میکنم خندام میگیره ولی اون لحظه نهههههههههههههههههههه تا من و دیدی از ذوقت یه کارای میکردی عجیب همش ماچم میکردی هی میگفتی مامان پپری الهی فدات بشم خلاصه آخرشم که اومدیم خونه خاله زن عموت خوابیدی خونه خاله نازی تا میخوابیدی بیدار میشدی و گریه میکردی و حالااااااا...
30 بهمن 1392