مامان ناراحت
سلام عشق مامان
این روزا یه کم شما بداخلاقی میکنی و شبا تا صبح بیداری .
پنجشنبه شب رفتیم خونه عمو سجاد و شب موندیم شما اصلا نخوابیدی و الکی گریه میکردی تا گذاشتمت توی کریر خوابت برد ساعت ٥ بود و ٧ بیدار شدی شیر خوردی دوباره خوابیدی تا ١٠ بعد هم با هم خوابیدیم تا ١ .عصری هم اومدیم خونه بابایی صبح رفت فرودگاه و ما با عمو سجاد اومدیم خونه
بعد هم مامان بزرگت اینا اومدن
شما خواب بودی و مهدی (داداش بابایی) گفت بیداره بیارمش گفتم نه بعد نمیدونم چی کارت کرد که زدی زیر گریه اساسی داشتم میمردم کلی حرف بیخود بهم زدن دیونه شدم از دستشون
خدایا بهم صبر بده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی