بدون عنوان
خوب این کت و عشقم زندایی عزیزم بافته برای محرم شما
این ظرف رو هم مامانی(مامان بزرگم ) واست گرفت از ماهواره سفارش دادیم خلاصه
این عروسکم مال بچگیایی منه که دختر عموهام برام از سوئد فرستاده بودن و بابا عباس توی اثاث کشی خونش برام اورد
اینم بابا عباس برای بابایی کادو اورده بود واسه ماشینش که چون قرمز مشکی بود من برداشتم برای شما
کادوی عمو امیر(داداش بابایی) تازه مغازه زده بود که به شما این و داد که ما اسمشو گذاشتیم بابا پیری
عاشق این پاک کن ها هستم
اینا رو هم خاله نکیسات برات گرفته
بازم عکس هست که به زودی میزارم ولی دلم نمیاد این عکس و که همسر هنرمندم گرفته رو نذارم
حالا بریم سر این عکس کمی توضیح بدم
من به همسر جان گفتم خیلی وقته که توی fb عکس نذاشتیم یه عکس از ما بگیر همسر مهربان هم گفت چشم خانمممممممممممممممممممممممممممممممم و بعد این عکس کاملا قشنگ و واضح رو گرفت(اون آقایی که پشت منه دوست بابایی یعنی بابای رونیکا و شوهر این روسری آبیه هست اون شلوار قشنگ هم منم و این دوتا هم دوستای من (خانمای دوستای بابایی که 4 ساله من باهاشون دوستمممممممممممممممم)