بدون عنوان
سلام نی نی قشنگم
دخملم مامانی بدجوری حوصله اش سر میره بابایی هم هیچ کاری واسم نمیکنه
به قول دوستم بزار دختری بدنیا بیاد همچین به پات میوفته
یه روز که فرودگاهه یه روز هم آژانس وقتی هم که میاد میخوابه
همش میگه بریم خونه مامانم من حوصله اونجا رو ندارم
همش حرصم میدن فوضولی میکنن توی کارم کلافه میشم میرم اونجا
همش فکر خودشون هستن انگار نه انگار من ۷ ماهم شده همش میگن کی ما رو دعوت میکنی
حالا قراره یا فردا بیان یا یکشنبه البته شام نه خیلی عصبانی هستم به من که نگفتن به بابایی زنگ زدن
شیطونه میگه اومدن حالشون و بگیرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی