پریناز پریناز ، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

نی نی قشنگممممممممممم

مامان مریض

سلام نی نی قشنگم مامانی بازم مریض شده دیروز بعد چند وقت یکی از دوستام اومده بود بهم سر بزنه که چشمتون روز بد نبینه بنده همش داخل دستشویی بودم بعدشم با بابایی رفتم دکتر سرم زدم حالم که خوب نشد هیچی بدترم شدم از ساعت ٣ تا ٧ بیدار بودم  بابایی به خاطره ما نرفت سرکار خدا کنه واسش شر نشه الان هم منتظرم بابایی برامون ماست و نوشابه بیاره که با کته بخوریم که زودتر خوب بشم حالم بده ...
3 ارديبهشت 1391

اومدن بالاخره

سلام نی نی قشنگم سلام دوست جونا یکشنبه مهمونا بالاخره اومدن البته شام نه اگه شام میومدن بهتر بود ساعت یک ربع به ٩ اومدن تا ١٢.٣٠ با من که همه سر سنگین بودن منم محلشون نذاشتم همش با بابایی میخندیدیم ب بابایی بهشون عیدی داد بعدش  گفت ببخشید کمه همش تقصیره مامانش بود دیگه همین
30 فروردين 1391

کمک

سلام نی نی قشنگی امروز اومدم از مامانا کمک بگیرم که چیکار کنم شما وزن بگیری آخه هر دفعه که میرم سونو میگه وزنت کمه دکتر خودم میگه اشکالی نداره ولی من دوست ندارم شما ریز باشی حداقل ۳کیلو رو باشی دیگه ۱۵ فروردین که رفتم سونو گفت ۷۳۰ گرم هستی در حالی که باید در ۲۶ هفته ۸۰۰ تا ۸۵۰ باشه خیلی غصه میخورم چی بخورم چی کار کنم کمکم کنین اینم بگم دکترم گفت احتمال داره دیابت حاملگی بگیری خلاصه بگین چیکار کنم دخملم وزن بگیره دوستون دارم همتون و        ...
26 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام نی نی قشنگم دخملم مامانی بدجوری حوصله اش سر میره بابایی هم هیچ کاری واسم نمیکنه به قول دوستم بزار دختری بدنیا بیاد همچین به پات میوفته یه روز که فرودگاهه یه روز هم آژانس وقتی هم که میاد میخوابه همش میگه بریم خونه مامانم من حوصله اونجا رو ندارم همش حرصم میدن فوضولی میکنن توی کارم کلافه میشم میرم اونجا همش فکر خودشون هستن انگار نه انگار من ۷ ماهم شده همش میگن کی ما رو دعوت میکنی حالا قراره یا فردا بیان یا یکشنبه البته شام نه خیلی عصبانی هستم به من که نگفتن به بابایی زنگ زدن شیطونه میگه اومدن حالشون و بگیرم ...
24 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام نی نی قشنگم میخوام تموم اون نوشته های که ناراحت بودم نوشتم و رمز بزارم کسی دوست داشت بگه رمز میدم بهش
22 فروردين 1391

تولد پرنیا گلی

سلام نی نی قشنگم امروز تولد پرنیا دختر عمه ات بود ولی متاسفانه نمیشه نه ببینیمش نه واسش تولد بگیریم آخه باباش نمیذاره بیچاره پرنیا امسال شد ٩ سالش و ٣ ساله مامانش تنهاشون گذاشته و رفته پیش خدا دلم واسشون میسوزه پرنیای عزیزم امیدوارم ١٢٠سال بشی و خواهر خوب و مهربونی واسه ارشیا باشی جیگرم خدایا هیچ بچه ای رو بی مادر نکن تولدت مبارک  ناز من
20 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام نی نی قشنگم دخمل گلی ماشااله ماشااله خیلی شیطون شدی میشینم همش لگد میزنی میدونی بابایی اونقدر هم بد نیست منم همچین خوب نیستم مامانی من خیلی حساس هستم خیلی زیاد همش فکر میکنم بابایی داره دروغ میگه من یه مامانه شکاک هستم دست خودم هم نیست بخدا
18 فروردين 1391