سلامممممممممممممممممممممم
سلام نی نی قشنگم
خوب مامان جان ببخشید من نرسیدم آخرین پست 91 رو بزارم
خیلی کار داشتم اگه بابایی کمکم نمیکرد دیگه هیچی
برای همه سال خوبی و رو آرزو میکنم .امیدوارم هیچ بچه ای بی مادری رو تجربه نکنه . امیدوارم همه بچه ها زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشن . امیدوارم همه در کنار خانوادشون زندگی خوبی رو داشته باشن
همه پدر و مادرها زنده و سلامت باشن
واسه من و خانواده ام هم دعا کنین !!!!!!
خوب قشنگم
یکشنبه تولد روشان(دختر دختر عموی من) بود البته توی مهدکودک عمه اش گرفته بود خیلی باحال بود شما کلی ذوق کردی اونجا .روشان بهم گفته بود که براش کفش پاشنه بلند با کلیپس بگیرم ای خدا که چقدر من خندیدم از دست این بچه همه کادوها رو ول کرد و فقط کادوی ما دستش بود
عصری هم توی مهد جشن چهارشنبه سوری گرفته بودن
اینم بگم که اونجا شما اصلا پیش من نمیومدی !!!!!!
چهارشنبه سوری تولد عمه زهره (خواهر بابایی) بود و ما براش یه تابلو کادو گرفتیم و رفتیم خونه زن دایی که اونجا حاضر بشیم آخه 2تا کوچه باهم فاصله دارن و بابایی هم رفت سرکار آخه شیفت بود خلاصه ما حاضر شدیم و رفتیم شما هم که قرتی عاشق آهنگ و رقص هستی کلی ذوق کردی .بابایی زنگ زد گفت چه خبره گفتم خیلی باحاله گفت از شانس ما کلی پرواز داریم منم خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم که اونم ناراحت بشه آخه من تا حالا نشده بدون بابایی برم مهمونی اونم از نوع .....
ساعت 9 بابایی زنگ زد که چه خبره گفتم هیچی گفت دارم میام از ذوقم همچینی داد زدم که همه ترسیدن
دیگه تا بابایی اومد بهمون خیلی خوش گذشت
بعدشم ما رفتیم یه کم شیطونی من که از ترسم فقط 7ترقه میزدم
قبلا گفتم که دندون در اوردی و روز اول عید عزیز (مامان بابایی ) برات آش درست کرد
شما هم کلی شیرین کاری یاد گرفتی
اول از همه اینکه بالاخره چهار دست و پا رفتی و دوم اینکه همش میگی دد